چکیده: پژوهشگران، بخش بندی بازار را به عنوان خشت اول بازاریابی نوین نام می برند. اتخاذ بخش بندی به شرکت ها کمک می کند از پس خواسته های متنوع مشتری برآیند و منابع را به‌طور اثربخشی تخصیص دهند. این رویکرد به دلیل ترغیب سازمان ها به دنباله روی از استراتژی هایی که بر نقاط قوت آن ها نسبت به رقبا می-افزاید، با موفقیت تجاری گره‌خورده است. بخش بندی به برنامه های بازاریابی اثربخش تر و هدف گذاری بهتر منتهی می شود. بخش بندی بازار به‌طور گسترده ای توسط بیشتر انواع سازمان ها و در بخش های گوناگون صنعت استفاده‌شده است. این مفهوم در قلب استراتژی بازاریابی شرکت های فعال در بازارهای مصرف کنندگان و بنگاه ها قرار دارد. بخش بندی بازار فرآیند هم گروه کردن مصرف‌کنندگان یا بنگاه های مشابه در یک بخش بازار است، که در آن مصرف کنندگان یا بنگاه ها درخواست ها و ویژگی های خرید مشابهی را به نمایش می-گذارند. سازمان ها فقط در صورتی موفق خواهند بود که نیاز های مشتریان خود را برآورده سازند. این کار مستلزم ارائه ترکیب مناسبی از کالا و خدمت برای ارضای نیازهای متنوع است. رضایت مشتری به‌تنهایی موفقیت در رقابت را تضمین نمی کند. سازمان های موفق به‌طور مستمر از اصول بخش بندی برای جهت‌دهی به استراتژی بازاریابی خود استفاده می کنند. تئوری راف اولین بار توسط پاولاک در اوایل سال های 1980 معرفی شد. این روش که در 25 سال گذشته به یکی از مهم‌ترین روش های محاسبه و مورداستفاده قرارگرفته در کاربردهای واقعی تبدیل‌شده است. مفهوم تقریب تئوری مجموعه راف شامل سه ناحیه مثبت، مرزی و منفی است. قوانین استخراجی از این سه ناحیه متناسب با سه رفتار و تصمیم متفاوت است که منجر به ایجاد مفهوم قوانین تصمیم های سه روشه می-شود. قوانین ناحیه مثبت، تصمیم های پذیرش؛ قوانین ناحیه منفی، تصمیم های عدم پذیرش و قوانین ناحیه مرزی، تصمیم های ممتنع را ایجاد می کند. با استفاده مفهوم ایجادشده توسط تئوری مجموعه راف و تئوری تصمیم گیری سه روشه به بخش بندی مشتریان محصولات متفاوت شرکت مذکور پرداخته‌شده است. در این پژوهش با توجه به نظرات مشتریان و احتمال خرید هریک از محصولات توسط آن‌ها به بخش بندی محصولات و مشتریان پرداخته‌شده و عوامل مؤثر در بخش بندی محصولات و مشتریان استخراج‌شده و قوانین موردنظر جهت انتخاب مهم‌ترین بخش های بازار جهت سرمایه گذاری تعیین‌شده است.