از جمله مهمترین اهداف سرویسهای اطلاعاتی در سطح جهان، تلاش جهت نفوذ در سازمانها و مراكز تصمیمگیری كشورهای هدف و استخدام كارگزاران و مدیران مربوطه میباشد.
وجود انگیزههای مختلف (مالی، عقیدتی، پست و مقام و …) در افراد و سوژهها زمینهی مناسب را برای تأمین اهداف سرویسهای اطلاعاتی فراهم مینماید.
معاشرت با افراد خارجی بدون درنظر گرفتن حساسیتها، بیاهمیت تلقی كردن خواستههای افسران اطلاعاتی حریف، عدم آشنایی با شگردهای سرویسهای اطلاعاتی در زمینهی استخدام افراد به منظور جاسوسی همراه با انگیزه مالی و دریافت پول از جمله مسائلی بود كه دشمن را در جلب همكاری وی موفق گردانید.
«آقای الف» به علت ارتباط با عناصر بیگانه و انجام جاسوسی دستگیر و زندانی گردید.
انگیزهی «آقای الف» در همكاری با بیگانه، ندانمكاری و عدم توجه به كیفیت نزدیكی با بیگانه و ترس از مجازات بعدی بوده است. وی تصور نمیكرد اطلاعاتی كه با بیگانه رد و بدل میکند جنبهی جاسوسی دارد، بلكه در اوایل كار به خاطر ادامه دوستی با افسر اطلاعاتی سفارت اقدام به این عمل نموده است. توجه به كیفیت روابط «آقای الف» و فرد بیگانه از ابتدا روش كار سرویسهای بیگانه را جهت نفوذ در سازمانها و نحوهی آلوده نمودن افراد نشان میدهد ، شكل نزدیكی افسر اطلاعاتی به وی طوری انجام گرفت كه «آقای الف» تا مدتی طولانی مطلقاً تصور نمیكرد كه در چه مسیری قدم گذاشته است، و وقتی متوجه حقیقت موضوع شد كه كاملاً آلوده شده بود.
«آقای الف» در یك کنفرانس علمی با پرسنل آن سفارت آشنا و روابط دوستی آنها ادامه پیدا نمود وبالاخره این آشنایی به معاشرتهای خانوادگی تبدیل میگردد.
پس از گسترش معاشرت پرسنل سفارت با «آقای الف»، او از وی تقاضای كمك به منظور تثبیت وضع خدمتی خود مینماید و این مسئله را اینطور عنوان مینماید كه چون مدتی است گزارشاتی به وزارت خارجه كشورش در مورد مسائل كلی و نوشتههای جرائد ایران نفرستاده، آیا امكان دارد در این زمینه به وی كمك كند (البته پیشنهاد پولی هم نمیكند) و «آقای الف» نیز قبول میكند و برای ادامهی دوستی اینكار را برای وی انجام میدهد.
كمكم در جلسات بعدی از «آقای الف» میخواهد كه اگر در تكمیل مطالب جراید ایرانی به موضوعات دیگری كه قابل ملاحظه باشد، برخورد كرد، از وی مضایقه نكند. به این ترتیب ملاحظه میشود كه افسر اطلاعاتی (پرسنل سفارتخانه) بدون مطرح ساختن مسائل مادی مرحله به مرحله «آقای الف» را صرفاً به منظور كمك به خود و از نظر تثبیت وضع خدمتی خویش در وزارت امور خارجه كشورش به پیش میرود.
وظیفهی «آقای الف» این بود در آن زمانی كه آن فرد بیگانه به او پیشنهاد جاسوسی نمود بلافاصله موضوع را به اطلاع مقامات مسئول میرساند. ولی به علت توسعهی معاشرت با فرد مذكور و مداركی كه به مرور به وی داده بود، این توهم در او وجود داشت كه اگر مطالبی راجع به این موارد را به مقامات مسئول عنوان كند مسئولیت سنگینی خواهد داشت. و لذا این آشنایی را ادامه داد و بیشتر در خیانت آلوده شد. «آقای الف» در ملاقات بعدی یادداشتهای بیشتری را تهیه و به پرسنل سفارتخانه مربوطه تحویل و در مقابل، مبلغ 30.000 دلار دریافت كرد و آن فرد نیز علیرغم دوستیهای گذشته با او در مقابل مبلغ دریافتی اش از «آقای الف» رسید كتبی گرفت و بدین ترتیب «آقای الف» با این سند كاملاً خود را به عنوان یك جاسوس در اختیار سفارتخانه بیگانه قرار داد.
به طور كلی این سرویسها سعی مینمایند كه در اولین فرصت بر علیه این جاسوسان مدركی در دست داشته باشند و هیچ مدركی قاطع تر و برندهتر از رسید دریافت پول نیست و افسران اطلاعاتی اینكشورها میدانند كه اگر شخصی مانند «آقای الف» زمانی از انجام فعالیت جاسوسی پشیمان شود، از رسیدهای آن و مدارك كتبی كه از او در دست دارند به عنوان تهدید استفاده كرده و از همین طریق می توانند برای همیشه این افراد را در اختیار خود داشته باشند.
كما اینكه در زمانیكه آن پرسنل سفارتخانه مأموریتش در ایران خاتمه یافت به «آقای الف» گفت: «خود وی و یا یكی از همكارانش با او تماس خواهند گرفت.»
«آقای الف» از طرف دانشگاه خود به اروپا اعزام و پس از دو سال و نیم، در یكی از شهرهای اروپا شخصی تلفنی با «آقای الف» تماس گرفت و از او تقاضای ملاقات كرد و یك هفته بعد در یكی از رستورانهای شهر با یكدیگر ملاقات نمودند. «آقای الف» در این جلسه فهمید كه این فرد جدید از طرف پرسنل سابق آن سفارتخانه در ایران با وی تماس گرفته است. ملاقاتهای آنها تكرار گردید و به تدریج این فرد جدید از «آقای الف» خواست كه هر خبری را كه تشخیص میدهد برای آنها مفید است در اختیار او قرار دهد.
«آقای الف» طبق دستور او پیرامون روابط ایران و یك كشور اروپایی اطلاعاتی را به طرق مختلف جمعآوری و متناوباً در اختیار فرد جدید قرار میداد. پس از خاتمهی كار «آقای الف» در اروپا ، فرد جدید به او گفت در تهران شخصی از طرف او با وی تماس خواهد گرفت و قرار شد اگر این شخص به «آقای الف» بگوید: «آیا پروفسور را میشناسی» ، همكاری خود را با وی آغاز نماید.
سال ها بعد پرسنل دیگر سفارت خارجی ، تلفنی با «آقای الف» تماس گرفت و اولین ملاقات آنها انجام شد و این شخص جملهی تعیین شدهی قبلی را با «آقای الف» گفت و قرار شد كه تماسهای خود را ادامه دهند.
از این مرحله به بعد «آقای الف» با توجه به موقعیت شغلی خود قلباً مایل نبود كه با بیگانگان همكاری نماید و حتی چندین بار از ملاقات با پرسنل سفارتخانه مزبور خودداری كرد ولی بالاخره پرسنل مذکور ، همراه یكی از اتباع خود كه برای بازدید از نمایشگاه وارد ایران شده بود ، به دفتر «آقای الف» در محل كار او مراجعه و به اتفاق ناهار صرف كردند و قرار شد كه یك هفته بعد یكدیگر را ببینند. در این ملاقات پرسنل مذكور مبلغ 50.000 دلار به «آقای الف» پرداخت نمود و از او تقاضا كرد كه در هر زمینهای اطلاعاتی را كه جنبهی محرمانه دارد برای وی تهیه نماید.
اما موفق به انجام این كار نشده و توسط وزارت اطلاعات دستگیر گردید.
تذکرات:
– اگر «آقای الف» در همان اوایل كار متوجه نزدیكی و تقاضاهای غیر عادی پرسنل آن سفارتخانه میشد، مسلماً دچار انحراف نمیگردید. ولی او از اصول كارهای اطلاعاتی و نحوهی نزدیكی بیگانگان چیزی نمیدانست. بنابراین افرادی كه در اموری به فعالیت و خدمت مشغولند، برای حفظ کشور و شخص خودشان باید با خطراتی كه آنها را تهدید مینماید آشنا باشند. معمولا اساتید و افرادی که به خارج از کشور رفت و آمد دارند یا با خارجی ها معاشرت دارند با این قبیل خطرات آشنا هستند ولی امكان دارد درصد محدودی به علت سهلانگاری یا نارضایتیهای مختلف در دام افسران اطلاعاتی که در پوشش شاغلین آن سفارتخانه هستند قرار گیرند.
– افراد از ارتباط خانوادگی با کسانی که در سفارتخانه های خارجی کار میکنند برحذر باشند ، مشورت و اطلاع دادن به حراستِ محیط کار قطعا مفید است و از مشکلات احتمالی پیش گیری می کند.
– اطلاع موارد شک برانگیز به مسئولان مرتبط وظیفه همگانی می باشد (تماس با 113 وزارت اطلاعات – 114 اطلاعات سپاه – گزارش به حراست دانشگاه)
منبع: vaja.ir