چکیده: در این پروژه، مکسین(MXene) به عنوان یک نانومواد دوبعدی از خانواده مواد کاربید فلز انتقالی نیترید ها یا کربونیترید ها، به دلیل مساحت سطح و تخلخل بالا، پایداری شیمیایی و سازگاری با محیط زیست سنتز شد. به جهت بالابردن خواص مکسین از جمله فعالیت سطح بالا، سطح مکسین توسط نوعی ماده آلی به نام تانیک اسید اصلاح گردید. سپس کامپوزیت تهیه شده به کمک آنالیزهایی مانند طیف سنجی فروسرخ تبدیل فوریه (FT-IR)، میکروسکوپ روبشی الکترونی نشر میدانی(FESEM)، آنالیز طیف پراکندگی انرژی اشعه ایکس (EDX) مشخصه‌یابی شد. کارایی جاذب سنتز شده به منظور حذف همزمان دو رنگ کریستال وایولت و متیلن بلو مورد بررسی قرار گرفت. برای رفع همپوشانی طیفی که متیلن بلو در ماکزیمم طول موج جذب کریستال وایولت ایجاد می‌کند از کالیبراسیون چند متغیره با روش مدل‌سازی حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شد. بهینه‌سازی حذف همزمان دو رنگ کریستال وایولت و متیلن بلو به روش طراحی آزمایش مرکب مرکزی چهره محور (FCCCD) با تکنیک رویه سطح پاسخ انجام شد. و اثر پارامترهای آزمایشی مانند pHاولیه، دوز جاذب و غلظت اولیه رنگ‌ها در راندمان حذف مورد بررسی قرار گرفت. سطح بهینه پارامترهای موثر به صورت مقدار دوز جاذب 04/0 گرم، غلظت اولیه رنگ متیلن بلو و کریستال وایولت هر کدام 0/5 میلی‌گرم بر لیتر و 0/8pH= به دست آمد. تحت شرایط بهینه، بالاترین راندمان حذف رنگ کریستال وایولت و متیلن بلو به ترتیب 7/75% و 8/71% اندازه‌گیری شد. همچنین طبق بررسی مدل‌های ایزوترم در سیستم تک جزئی و دو جزئی، فرآیند جذب در سیستم تک جزئی از مدل ایزوترم فروندلیچ و سیستم دو جزئی از ایزوترم شیندروف که نوعی ایزوترم فروندلیچ است، پیروی می‌کند. مطالعات سینتیکی نشان داد که حذف با مدل شبه مرتبه دوم مطابقت بیشتری دارد. پارامترهای ترمودینامیکی مانند ΔH، ΔS و GΔ نیز مورد بررسی قرار گرفتند که نتایج گرماده بودن و خود به خودی بودن فرآیند جذب سطحی همراه با کاهش بی نظمی در سطح جذب- محلول را توصیف کرد. همچنین مطالعات بازیابی جاذب به منظور ارزیابی بازسازی فرآیند جذب انجام شد. راندمان حذف توسط جاذب پس از ده مرتبه بازیابی برای رنگ کریستال وایولت بدون تغییر راندمان درحالیکه برای رنگ متیلن ‌بلو 24 درصد کاهش راندمان داشت.