چکیده: این مطالعه‌ی نظریه‌ی زمینه‌ای، با پیروی از روش‌شناسی سیستماتیک کوربین و اشتراوس (۲۰۱۵)، چالش‌های پیش روی معلمان زبان انگلیسی دبیرستان‌های دولتی ایران و استراتژی‌های تطبیقی آن‌ها را بررسی کرد. از طریق نمونه‌گیری نظری، دوازده معلم (۶ مرد، ۶ زن؛ با ۳ تا ۱۵ سال سابقه) برای مصاحبه‌های باز انتخاب شدند و با تحلیل اسناد سیاستی (MOE، ۲۰۲۲) تکمیل گردید. این مطالعه از تحلیل مقایسه‌ای مداوم در سه مرحله‌ی کدگذاری استفاده کرد: کدگذاری باز ۷۸ مفهوم اولیه (مثلاً «بداهه‌پردازی منابع») را شناسایی کرد، کدگذاری محوری روابط بین دسته‌ها را با استفاده از مدل پارادایم (شرایط علی، استراتژی‌ها، پیامدها) آشکار کرد و کدگذاری انتخابی یافته‌های پیرامون دسته‌ی اصلی «مذاکره در مورد سلب اختیار» را یکپارچه کرد. اشباع نظری پس از ۱۲ مصاحبه حاصل شد و یادداشت‌نویسی در کل مصاحبه برای پیگیری تصمیمات تحلیلی حفظ شد. این تحلیل، پنج دسته موضوعی به هم پیوسته را شناسایی کرد که پدیده اصلی را تشکیل می‌دهند: (1) موانع سیستمی (کلاس‌های درس شلوغ، منابع منسوخ شده، کمبود زیرساخت‌ها)، (2) چالش‌های مربوط به دانش‌آموزان (سطوح مهارت مختلط، انگیزه پایین)، (3) بی‌انگیزگی معلمان (آموزش ناکافی، فشارهای اداری، بی‌ثباتی اقتصادی)، (4) گسست فرهنگی/سیاسی (نگرش‌های خانواده، مقاومت ایدئولوژیک) و (5) شکست‌های ارزیابی و سیاست‌گذاری (سیستم آزمون محور، عدم پاسخگویی). فرآیند اصلی مذاکره در مورد عدم توانمندسازی، توضیح می‌دهد که چگونه معلمان از بداهه‌پردازی تنظیم‌شده - توسعه سازگاری‌های پنهان در عین حفظ انطباق سطحی - استفاده می‌کنند و نوعی عاملیت متمایز از مدل‌های خودمختاری غربی را آشکار می‌کنند. از نظر روش‌شناختی، این مطالعه نشان می‌دهد که چگونه رویکرد کوربین و اشتراوس به طور مؤثر پویایی‌های سیستمی را در زمینه‌های آموزشی محدودکننده آشکار می‌کند. از نظر تئوری، این مطالعه مفهوم "حرفه‌ای‌گرایی گسسته" را برای توصیف هویت دوگانه معلمان در سیستم‌های اقتدارگرا به کار می‌گیرد. پیامدهای عملی، نیاز به همسویی سیاست‌گذاری (مثلاً تطبیق ارزیابی‌ها با برنامه درسی) و رسمی‌سازی شبکه‌های پشتیبانی معلمان را برجسته می‌کند. یافته‌ها با مستندسازی تاب‌آوری استراتژیک معلمان در میان محدودیت‌ها، روایت‌های مربوط به کمبودها را به چالش می‌کشند و بینش‌هایی را برای سیستم‌های آموزشی متمرکز مشابه ارائه می‌دهند.