یونس یونسیان پژوهشگر دانشگاه شاهرود با اشاره به سخنان اخیر دکتر محمد مهدی فاتح گفت: در لایه های معناشناسانه و مفهومی برنامه راهبردی سرپرست جدید دانشگاه شاهرود می توان ردپا و نشانه های محکمی از مفاهیم پنجگانه ای یافت که اساس نگرش و دیدگاه مبتنی بر پیشرفت می باشند.
وی همچنین خاطر نشان کرد: این مفاهیم پنجگانه که به شیوه ها و طرق گوناگون در برنامه راهبردی و سخنان سرپرست جدید دانشگاه شاهرود دیده می شود عبارتند از:
1- توانایی های فردی (صلاحیت ها و شایستگی های سازمانی، توجه به شایسته سالاری)
2- مدل ها و الگوهای ذهنی (استفاده از جمع سپاری، سرمایه های فکری و معنوی، اعضای هیات علمی و کارشناسان)
3- چشم انداز و آرمان مشترک (نقشه راه و پیاده سازی برنامه ها و الگوهای راهبردی پیشرفت و تحول، تهیه و تنظیم شیوه نامه ها و اصلاح آیین نامه ها)
4- یادگیری جمعی (مدیریت بر مبنای خرد جمعی، فعال کردن شوراهای تخصصی و استفاده از کارشناسان مجرب)
5- تفکر سیستمی ( نگاه و نگرش سیستمی، توجه و تمرکز بر روابط داخل سیستم، توجه به بازخورها، نتایج و خروجی های سیستم و پایش مداوم)
یونس یونسیان با اشاره به اینکه این مفاهیم می توانند به تحقق دانشگاه پیشرو منجر شوند، اذعان داشت: دانشگاه پیشرو به دانشگاهی گفته می شود که مفاهیم بنیادین و کلیدی توسعه و پیشرفت را در شرایط تحریم و با استفاده از اصول اقتصاد مقاومتی به مرحله عمل می رساند. مفاهیمی نظیر اشتغال، کارآفرینی، تولید ملی، یادگیری، اقتصاد دانش بنیان، دانش درون زا، رویکرد مردم بنیاد به پژوهش و دانش، ایجاد روحیه و عزم پیشرفت و تحول و توجه به صنعت از ارکان اصلی دانشگاه پیشرو می باشند.
وی در ادامه جنبه های مختلف برنامه راهبردی دانشگاه شاهرود را این طور تحلیل کرد:
دانشگاه کارآفرین
اگرچه موضوع اشتغال در کشورمان یک مسئله پیچیده و چندبعدی است، با این وجود نگاه سیستمی و کلان، توأم با تفکر استراتژیک به موضوع دانشگاه کارآفرین، می تواند راهگشای معضل بیکاری باشد. یکی از بزرگترین معضلات اقتصادی در کشورها، بیکاری بویژه بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی به عنوان محور اصلی توسعه و پیشرفت اقتصادی جامعه است. باتوجه به این اصل اقتصادی که تولیدکننده باید کالایی را تولید کند که مصرف کننده متقاضی آن است، این فرضیه مطرح می شود که تحصیلات دانشگاهی و مهارتهای کسب شده از این نظر، می تواند در چگونگی اشتغال دانش آموختگان عاملی موثر باشد. امروزه میزان مشارکت و اشتغال، یکی از شاخصه های نوسازی اقتصاد ملی و اقتصـــــادی و یکی از عوامل و شاخص های توسعه است. باتوجه به اینکه نقش آموزش عالی در راهبرد توسعه مبتنی بر دانش، کلیدی و محوری است و آموزش عالی می تواند به عنوان موتور محرک توسعه عمل کند، ضروری است نهاد متولی آموزش عالی باتوجه به شاخصه های اقتصاد دانایی محور درجهت برنامه ریزی به منظور ایجاد اشتغال مولد و موثر برای نیروی انسانی فرهیخته جوان و تحصیلکرده کشور گام بردارد.
دانشگاه دانش بنیان با سیستم مدیریت پژوهش و دانش
در حال حاضر در کشور، پژوهش و فناوری به عنوان یک مقوله کلیدی و راهبردی دوره ای را تجربه می کنند که در آن سرمایه واقعی سازمانها و مراکز دانش بنیان، دانایی و هوشمندی است. در عصرما، دیگر سازمانها به انبوهی تولید، ذخایر مالی و فزونی نیروی انسانی خود نمی بالند، بلکه بالندگی سازمانها در گرو سرمایه هوشمند و دانش آنها است. دانش و پژوهش در کشور ما برای حرکت بالنده و پرهیز از تمامی گلوگاه ها و پرتگاه ها نیازمند تبدیل شدن به یک فرآیند ساختارمحور، سیستماتیک و اثر بخش است. اهمیت سویه های تقاضا در فرآیند خلق دانش در سال های اخیر به طور جدی در محافل سیاست گذاری کشور مورد توجه قرار گرفته است. نظریه ها، مدل ها و رویکردهایی که ابداعات، نوآوری ها و پژوهش های اثر بخش را در نقطه ثقل چارچوب مفهومی خویش قرار دهند امروزه تنها نظریه های کارا و پایا هستند. پژوهش و تحقیقات و صرف هزینه های گزاف بدون مطالعات امکان سنجی و نوشتن طرح های کسب و کار و بیزینس پلن های کلان یکی از نقاط ضعف پژوهش و فناوری در کشور بوده است. طرح های کلان و ملی در قالب های بینارشته ای با بودجه های کلان تعریف می شوند، اما از هیچ گروه یا تیم متخصصی برای نوشتن طرح توجیهی یا گزارش های بازگشت سرمایه و یا طرح کسب و کار نظر خواهی و مشورت انجام نمی شود. انتقادات بسیاری در مقیاس جهانی به نظریه های مبتنی بر فشار علم وارد شده است و سیاست های تحقیقاتی و پژوهشی از خط مشی های عرضه محور به سمت خط مشی های تقاضا محور و مبتنی بر بازار حرکت و جابجایی نشان داده اند. امروزه، به گفته آن اندیشمند مدیریت پیتر دراکر، کار دستی جای خود را به کار دانشی داده است و دانشگران به جای کارگران نشسته اند. در چنین شرایطی نمی توان موفق بود، مگرآنکه برای سرمایه هوشمندی و دانشی سازمان ارزشی بالا قائل شد و در توسعه و تحکیم آن در سازمان اهتمام ورزید. به دیگر بیان، منابع انسانی که به اندازه کافی از دانش شناختی(دانش چه؟)، مهارتهای پیشرفته (دانش چگونه؟)، فهم سیستمی (دانش چرا؟) و خلاقیت خود انگیخته در راستای رویارویی با چالشها و موانع عصر دانش و دانایی برخوردار هستند؛ مهمترین مولفه سازمانی در سازگاری، ماندگاری و توسعه بنگاههای اقتصادی با توجه به تغییرات اقتصاد جهانی هستند. در حقیقت این تغییرات و شرایط نوین جهانی برای بنگاههای اقتصادی، پیام تولید، انتقال، کاربرد و ذخیره دانش و مهارت از راه رویکردها و مکانیزم های اثربخشی، مانند: مدیریت دانش، سازمانهای یادگیرنده و خاصه آموزش و بهسازی منابع انسانی را به همراه دارد. پژوهش و فناوری، نوعی سرمایه گذاری مفید و یک عامل کلیدی در توسعه محسوب می شود که اگر به درستی و شایستگی برنامه ریزی و اجرا شود، می تواند بازده اقتصادی قابل ملاحظه ای داشته باشد. نتایج پژوهشها نشان می دهند که توجه به اثر بخشی و قابلیت ارتباط با بازار و سود دهی تحقیقات افزایش بهره وری را به دنبال دارد.
دانشگاه مبتنی بر صنعت
با یک نگرش سیستمی به مجموعه دولت، دانشگاه و صنعت ارتباط بین این سه نهاد بهتر و شفافتر روشن میشود و شناخت این ارتباط ارزش افزوده فراوانی را برای هر سه نهاد به دنبال خواهد داشت. گرچه علم معمولاً در دانشگاهها و مراکز آموزشی و پژوهشی تولید میشود، اما بقای آن در ارتباط و تعامل با صنعت و جامعه صورت می پذیرد و رقابت محصولات صنعتی و نوآوری های آن نیز در ارتباط تنگاتنگ با تحقیقات کاربردی دانشگاهی حاصل میشود. نگرش سیستمی در محیط دانشگاهی برای ما این امکان را فراهم می آورد که با بررسی عوامل و فرایندهای مؤثر در ارتباط صنعت، دولت و دانشگاه و بازخورد نتایج حاصل از این برایندها، مشکلات و موانع عملی در صنایع، دانشگاهها و دولت را برای ایجاد ارتباط نزدیکتر، شناسایی و برای رفع آنها راه حل های ممکن را ارائه کنیم. در بحث دانشگاه مبتنی بر صنعت با بهرهگیری از یک نگرش سیستمی ارتباط سه جانبه نهادهای یادشده بررسی و پس از یک نظرسنجی علمی از صاحب نظران دانشگاهی، پیشنهادهای لازم برای ارتباط بیشتر و تعامل بهتر دانشگاه با صنعت و دولت ارائه می شود.
دانشگاه به عنوان سازمان یادگیرنده
امروزه مفهوم جدیدی که با پیچیده شدن سازمانها توجه زیادی را به خود جلب کرده است مفهوم سازمان یادگیرنده است. سازمانهایی که در آن افراد در مقابل تغییرات بر خلاف سازمانهای سنتی مقاومت نشان نمی دهند بلکه همواره سعی دارند در حال تغییر و تحول باشند و محیط را با خود سازگار و همراه کنند. پیاده سازی این مفهوم در محیط های دانشگاهی به ایجاد دانشگاه یادگیرنده منجر می شود، که یکی از موارد مهم آن یادگیری است. در دانشگاه یادگیرنده، رفتار و نگرش های افراد تغییر می یابد و افراد شکل جدید اندیشیدن را می آموزند و یاد می گیرند که چگونه با هم یاد بگیرند چگونه ایده ها و نظرات و تصورات ذهنی را به هم نزدیک کنند، بنابراین دانشگاه یادگیرنده سازمانی است که می آموزد تغییر کند و متحول شود. دانشگاه یادگیرنده سازمانی است که تمامی قدرت فکری٬ دانش و تجربه سازمان را برای ایجاد تغییرات و بهبود مستمر برای توسعه در اختیار گرفته و برای آن مدیریت می کند. دانشگاه ها زمانی "یادگیرنده" و دانش آفرین اند که استنباطاتی را از تاریخ و تجربیات خود بدست آورده و آنها را به صورت کاربردی رهنمای رفتارهایشان قرار دهند. سازمان یادگیرنده سازمانی است که در آن افراد به طور مستمر توانایی های خود را افزایش می دهند تا به نتایجی که مدنظر است دست یابند٬ سازمانی است که در آن تفکر٬ بحث های جمعی٬ کشف نظریات و افکار نو تشویق میشوند، سازمانی که دارای ظرفیت های لازم برای یادگیری و انطباق پذیری و تغییر است.
یونس یونسیان در پایان با امید به اینکه با اتکال به الطاف خداوند و حرکت جمعی در مسیر پیشرفت دانشگاه، بتوانیم زمینه ها و زیرساخت های لازم برای تحقق مفاهیم مندرج در برنامه راهبردی دانشگاه را مهیا کنیم و به تحقق الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در دانشگاه شاهرود نایل شویم، خاطر نشان کرد: بدیهی است در سال مزین به نام اقتصاد و فرهنگ، بیش از هر زمانی نیازمند توجه به مفاهیم کلان اقتصادی و فرهنگی در حوزه دانشگاه می باشیم، توجه به روال ها و رویکردهای مبتنی بر اقتصاد و فرهنگ در برنامه و نقشه راه دانشگاه در حقیقت تضمین کننده تحول دانشگاه می باشد.