اخبار و رویدادها: آئین های نوروزی در شهرستان شاهرود

آئین های نوروزی در شهرستان شاهرود
یکشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۰- ۱۱:۳۰:۲۵

آئین های نوروزی در شهرستان شاهرود

آئین های نوروزی در شهرستان شاهرود نوروز ایرانیان که در آغاز فصل بهار جشن گرفته می شود پیام آور نو شدگی سال و آمدن گرما و مرگ زمستان و باززایی طبیعت و زمان خروج انسان از عالم خمودگی و پیوستن به طبیعت

آئین های نوروزی در شهرستان شاهرود

نوروز ایرانیان که در آغاز فصل بهار جشن گرفته می شود پیام آور نو شدگی سال و آمدن گرما و مرگ زمستان و باززایی طبیعت و زمان خروج انسان از عالم خمودگی و پیوستن به طبیعت و شروع حیات اجتماعی دوباره در جامعه و کار دسته جمعی در بیرون از خانه و در مزرعه و باغ و بوستان است. دگرگونی طبیعت در گردش سال و نقش آن در زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم واکنش هایی نمادین در فرهنگ رفتاری مردم پدید آورده، که در مجموعه ای از آئین ها و آداب و رسوم به هنگام نوروز نمایان می شوند.

خانه تکانی:

خانه تکانی و زدودن آلودگی ها و پلشتی ها از فضای خانه و کاشانه در آخر سال کهنه، مظهر و نمادی از پاکیزگی و مهیا نمودن فضای خانه برای شادابی و دور کردن سیاهی و مرگ و کهنگی است. بنای خانه تکانی نوروزی (نو ساختن و پاکیزه گرداندن) است. خانه تکانی یعنی مفهومی عمیق و فراتر از نظافت معمولی خانه و محیط زندگی. خانه تکانی ابتدا در هم ریختگی سپس نظم و نظافت است.

کدبانوی خانه معمولا ده روز مانده به آخر سال، مبادرت به نظافت و شستشوی دیوار خانه، اسباب و اثاثیه، پاکیزه و نو کردن جامه و ظروف و اشیای کهنه و تمیز کردن دیوارهای دود گرفته می کند. زدودن آلودگی و سیاهی ها و بیرون افکندن پلشتی ها از فضای خانه از رسم های کهن ایرانیان در روز های پایانی سال است.

زنان روستاها، قالی و قالیچه و گلیم را در آب رودخانه و چشمه ها می شویند. پرده ها، روتشکی، روبالشتی و رو طاقچه ای را عوض می کنند. در برخی از نقاط کوهستانی شهرستان شاهرود مانند شهر تاریخی مجن زنان دیوار اتاق ها و خانه را با گل مخصوص نقاشی می کنند. گل و گیاه در باغچه خانه می کارند و آنچه برای خانه نیاز باشد می خرند.

اهالی شاهرود به خانه تکانی در اصطلاح خانه درریزی گفته و بر این عقیده اند که اگر تار عنکبوت (کارتونو) در گوشه های دیوار و سقف خانه مشاهده شود باید آن را زدود چون که بد یمن است و برای اهل خانه فقر به دنبال دارد. در گذشته چند روز مانده به نوروز اهالی شاهرود کرسی را جمع می کردند و بر این عقیده بودند که در سال جدید نباید سیاهی (زغال) در اتاق باشد.

کاشت سبزه:

کاشتن دانه، غلات وحبوب در چند روز پیش از آمدن نوروز و نگریستن به رویش دانه ها ار آئین های کهن ایرانیان بوده است. سنت رویاندن سبزه در حال حاضر همچون گذشته در میان مردم وجود دارد و هر خانواده ده روز مانده به نوروز حبوباتی چون گندم، جو، عدس، ماش، نخود و سیر را درون بشقاب ها ریخته و سبز می کنند. برخی ها نیز تخم شاهی را بر روی کوزه های سفالی جهت سبز کردن می مالند. همچنین بعضی ها عقیده دارند که به تعداد افراد خانواده مشتی حبوب باید سبز کنند.

در بیارجمند زنان علاوه بر سبز کردن گندم و جو یک دسته علف سبز نیز درون کاسه می گذارند. اهالی شهر شاهرود رشد بیشتر هر یک از دانه های کاشته شده گندم و جو را در گردش سال مظهری از رشد خوب آن دانه در سال نو زراعی می پندارند. از این رو با کاشتن دانه ها و رویاندن و سبز کردن آنها آغاز دوباره کار کشت و زرع بر روی زمین و پروراندن دانه و گیاه را در سال نو تقدیس کرده و هم به دانه های کاشته برای زراعت تفال می زنند.

خانواده ها سبزه ها را تا سیزده نوروز سبز و شاداب نگاه داشته و در روز سیزده، سبزه ها را از خانه بیرون برده و به دشت وصحرا و یا رودخانه می اندازند.

یاد آور ی مردگان:

بزرگداشت و یاد آوری مردگان در آخرین روزهای پایانی سال بویژه در آخرین شب جمعه سال کهنه، از جمله آدابی است که در شهرستان شاهرود برگزار می گردد. دو روز مانده به اتمام سال کهنه را اهالی به نام علفه یا عرفه زنده ها و علفه یا عرفه مرده ها می دانند. در عرفه زنده ها زنان به نظافت و پاکیزگی منزل پرداخته و برای یکایک اعضای خانواده هدایایی تهیه کرده ودر این روز مبادرت به پخت آشی می نمایند. در عرفه مرده ها که آخرین روز از سال کهنه است زنان برای خیرات اموات خود طعامی چون حلوا و نان روغنی می پزند.

در شاهرود این روز را روز مردگان می پندارند و باور دارند که مردگان در این روز آزادند و از آسمان به زمین فرود می آیند تا آن روز را نزد اقوام خود باشند. بنابراین پندار مردم روز عرفه را به یاد آوری مردگان اختصاص داده اند و با تن تطهیر شده و جامه نو یا پاک به گورستان ها و بر سر گور در گذشتگان خود می روند. چراغ و شمع می افروزند و زیارت اهل قبور می خوانند. غروب همان روز برخی از اهالی روستاهایی چون منطقه خوارتوران و طرود بر اساس باوری بر روی بام خانه ها فانوس می گذارند. چراغ خانه را زودتر از معمول روشن می کنند و تا سپیده دم روز اول سال نو روشن نگه می دارند.

خرید لوازم و وسایل نوروزی:

چند روز مانده به نوروز هر خانواده با توجه به وسع مالی خود وسایل و لوازم نو و جدیدی برای اهل خانه خریداری می کنند. این وسایل شامل پوشاک و لوازم خانه می باشد. در سال نو هر خانواده ای سعی می کند تعدادی از وسایل قدیمی خانه که فرسوده شده را دور ریخته و وسیله ای جایگزین آن نماید. از جمله اساسی ترین و مهمترین وسایل شب عید، آجیل و مواد خوراکی است. نقل، آجیل، شیرینی، نان قندی، میوه، گوشت، سبزی، ماهی و غیره.

 در گذشته بیشتر دیده می شد. پس از خانه تکانی و فارغ شدن از آن زنان نان روغنی، گولاچ، سمنو وقطاب می پزند.

گفتنی است که چند روز مانده به عید آن دسته از خانواده هایی که برای پسرشان نامزدی اختیار کرده اند هدایایی چون لباس، سمنو، طلا، پارچه، ماهی و ... موسوم به عیدانه می فرستند.

پخت سمنو:

از گذشته های دور تا به امروز این سنت دیرینه در بین مردم شهرهای مجن، شاهرود و روستاهای بسطام  متداول می باشد. چند روز به سال نو زنان محل دور هم جمع شده و مبادرت به پخت سمنو می نمایند. بدین صورت که عصاره گندم را با مقداری آرد اضافه نموده و مدام هم می زنند تا ته نگیرد. در پایان کار سمنو را دم داده و اطراف دیگ را آب می پاشند. در کنار دیگ نماز خوانده و به ذکر دعا مشغول می شوند. بنابر باوری کهن معتقدند که اسامی مبارک ائمه بر روی سمنو می افتد.

 

فاطمه قلی پور، پژوهشگر میراث فرهنگی

 

 

   آیین های استقبال از نوروز در شهرستان شاهرود

        نویسنده: حمیدرضا حسنی، کارشناس پژوهش های مردم شناسی 

پیک های نوروزی ؛

در روزهای پایانی سال کهنه و چند روز پیش از نوروز و آغاز سال نو، پیام آوران بهار در خیابان ها، کوچه و گذرهای محله های شهرها و روستاها گشته و با ترانه خوانی و دست افشانی، بازی ونمایش، رفتن زمستان و آمدن بهار و نوروز را به مردم نوید می دهند.

مراسم سالی نو و مالی نو؛

در قدیم بیست روز مانده به نوروز یک گروه چهار یا پنج نفره از نوروزخوانان به شاهرود و بسطام آمده و اشعاری در وصف بهار، سال نو و نوروز می خواندند. این افراد جوانانی در گروه سنی 12 تا 17 سال بودند که هرچه تعدادشان کمتر بود از مقدار هدایایی که اهالی به آنان می دادند بیشتر سهم می بردند. ایشان در خیابان ها و کوچه ها گشته دَرِ یکی از خانه ها را زده و کلام خود را با این اشعار آغاز می کردند:

صد سلام و سی علیک   صاحبخانه سلام علیک

سـلام مـن بگیر علیـک   از جــانب مُــلا بـــیگ

نـوروز نوسار آمــده   گُـل در گلستان آمــده

مژده دهید به دوستان   نوروزنوسار آمـــــده

تک خوان با صدای بلند می خواند و بقیه او را همراهی می کردند. همچنین در ادامه و در وصف صاحبخانه می خواندند:

این خانه پُر از عسل   خدا بدهد یک پسر

اسمش بذارین عبدالله  بفرستینش دهملا

بخوان کلام الله    نوروز نوسار آمده

گل در گلستان آمده

اگر صاحبخانه در را باز نمی کرد مجدداً بچه ها می گفتند:

ای صاحبخانه جواب بده، یک شیشه پُرگلاب بده

و اگر باز هم صاحبخانه جواب و هدایایی به بچه ها نمی داد می گفتند:

این خانه پُر از ذغال   صاحبخانه شود شِغال

نوروز نوسار آمده    گُل در گلستان آمده

اگر صاحبخانه پول، گندم، جو، آرد، قند و یا کمی نقل به بچه ها می داد تک خوان با صدای بلند می گفت:

کربلائیش کُنن ــــ  آمین

مکه ای اش کُنن ــــ  آمین

برای اینکه صاحبخانه بچه ها را از خانه دور کند سطل آبی روی سرشان می ریخت و نوروز خوانان متفرق می شدند.

در کلاته خیج این افراد ازچند روز مانده به سال نو اشعاری در وصف نوروز و صاحبخانه خوانده و هدایایی دریافت می کردند. این اشعار عبارت بوده از : سال نو، سال کهنه، امید دارُم دَرِش بسته نُمانه. همچنین در قدیم نوروز خوانان شهر دامغان به دهات و روستاهای همجوار مانند دهملا رفته و چنین می خواندند:

َاندی مَزَن هِناله                          ماه هم می آیه قبله

دوری مَچین دودانه                     سرش واهه مرغانه

یکیش اگه کَمه                         کدبانو را چه غمه

کدبانو هنر داره                         سالی یک پسر داره

اسم پسرش کنید عبدالله                بفرستینش دهملا

بخوانه قل هو الله                        ای نو بهار مبارک

ای لاله زار مبارک

عید آمد و عید آمد                     نوروز سلطان آمد

با شاد و خندان آمد

****

رفیق جان بنده                           لبات گرفته خنده

شعر خوان مکن شرمنده                کیف در بیار میدون

بده انعام شعر خون                     دادی به ما پنج قِران

هنوز دین محمد برقرارِ                 علی در خدمت پروردگارِ

ای نوبهار مبارک

ای لاله زار مبارک 

صاحبخانه با شنیدن این اشعار پول، گندم، میوه، قند و یا کمی آرد به آنان می داد./.

 

 

12345