گزیده سخنرانى مقام معظم رهبری
در دیدار با جمع کثیرى از طلاب حوزههاى علمیه و دانشجویان دانشگاه ها، به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه28/9/69
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
روز وحدت حوزه و دانشگاه، یادگار ارزشمند امام
روز وحدت حوزه و دانشگاه، از یادگارهاى ارزشمند امام بزرگوارماست. این مسأله هم مثل همهى تدابیر و تصمیمهاى مهمى که در راه جریان صحیح و اسلامى جامعهى ما، آن حکیم عالىمقام و آن انسان والا و بصیر مطرح کردند، یکى از برکات وجودى ایشان بوده و هست و انشاءاللَّه خواهد بود.
اعتقادات دینى ملتها، مانع عمدهى اجراى نقشههاى استعمارگران
و اما مسألهى وحدت حوزه و دانشگاه و روحانى و دانشجو. با اینکه بیش از ده سال از اعلام این امر مىگذرد، به نظر مىرسد که هنوز دربارهى این بنیان مبارکى که امام بزرگوارمان بنا گذاشتند، جا براى سخن گفتن و تحلیل کردن و مطالعه کردن هست. وحدت حوزه و دانشگاه یعنى چه؟ آیا مقصود این است که برنامههاى حوزه را در دانشگاه، یا برنامههاى دانشگاه را در حوزه اجرا کنیم؟ یقیناً مقصود اینها نیست. حوزه براى خود، علوم و درسها و روشهایى دارد؛ دانشگاه هم براى خود، علوم و روشها و مقاصدى دارد. البته هرکدام هم باید روشهاى خود را کامل کنند و از تجربههاى یکدیگر استفاده نمایند؛ دراین بحثى نیست. بنابراین، مقصود از وحدت حوزه و دانشگاه، اینها نیست.
وحدت حوزه و دانشگاه که امام به عنوان یک شعار مطرح کردند، اغلب از واقعیت تلخى در جامعهى ما و یا همهى جوامع اسلامى منشأ مىگرفت که آن واقعیت تلخ، ساخته و پرداختهى مستقیم و حسابشدهى دست استعمار بود. آن واقعیت این بود که وقتى استعمارگران، نقشههاى فتوحات سیاسى و اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى خود را طراحى مىکردند، به یک مانع عمده برخورد کردند و آن، اعتقادات دینى ملتها بود.
البته اعتقادات دینى، همهجا مزاحم تجاوزطلبى استعمارگران نیست. آن دین تحریفشده، دینى که ساختهى دست قدرتها باشد، بهطور طبیعى با قدرتها معارضهیى ندارد. اسلام مصداق تام و تمام آن دینى بود که با حمله و یورش همهجانبه و متجاوزانهى دول استعمارى به مناطق اسلامى، حقیقتاً معارضه مىکرد. استعمارگران در مطالعات خودشان، این را فهمیدند.
وحدت حوزه و دانشگاه، یعنى وحدت در هدف
امام(ره) این واقعیت را بهتر از همه کس مشاهده مىکردند، از ریشههاى قضیه آگاه بودند، مظاهر آن را در دوران سلطهى حکومت پهلوى مشاهده کرده بودند، علاج مشکلات ایران و بقاى استقلال و شعار «نه شرقى و نه غربى» در کشور را در این مىدانستند که روشنفکران و تحصیلکردگان جدید، حقیقتاً با دین و ایمان مذهبى آمیخته باشند و روحانیون ما که از آنطرف بر اثر عواملى - از جمله، همین عواملى که گفته شد - از پیشرفتهاى علمى و حوادث جهان و رویدادهاى مهم کشور به دور مانده بودند و بعضاً دچار جمود شده بودند، مسایل جدید و پیشرفتهاى علمى و حوادثى را که در دنیا مىگذرد، ببینند و با آنها آشنا بشوند و روشهاى تازه را تجربه کنند.
این، همان وحدت حوزه و دانشگاه است. وحدت حوزه و دانشگاه، یعنى وحدت در هدف. هدف این است که همه به سمت ایجاد یک جامعهى اسلامىِ پیشرفتهى مستقل، جامعهى امام، جامعهى پیشاهنگ، جامعهى الگو، ملت شاهد - ملتى که مردم دنیا با نگاه به او جرأت پیدا کنند، تا فکر تحول را در ذهن خودشان بگذرانند و در عملشان پیاده کنند - حرکت نمایند.
در راه ایجاد چنین کشور و جامعه و ملتى، علاجى جز این نیست که دانشجو و طلبه، حوزه و دانشگاه، روحانى و روشنفکرِ تحصیلکرده، در کنار هم، دوشبهدوش هم و با هم، به سمت یک هدف حرکت کنند؛ بدون این نمىشود. او متدین است، و این آگاه به مسایل جهان و مسایل روز. امام(ره) تا حدود زیادى در این راه موفق شدند. امروز دانشجویان ما در جهت اسلامى حرکت مىکنند، مجموعههاى اسلامى در دانشگاهها داراى ارزشند و غالب دانشجویان ما، جوانان انقلاب و فرزندان انقلابند.
ارزشهاى اسلامى در دانشگاه باید مورد مسابقه قرار گیرد
البته نکتهى مهم در دانشگاهها، روش حاکم بر دانشگاه است. در دانشگاهها، روشها و روابط، باید صددرصد اسلامى بشود - که البته تا حدود زیادى شده است - و مدیریتها باید براى اسلام در دانشگاهها، اصالت قایل بشوند. مادامى که دانشگاه، پرورشگاه متخصصان مسلمان و متعهد نباشد، دانشگاهِ مطلوب انقلاب نخواهد بود. و این نمىشود، مگر اینکه اساس و روش و سیستم در دانشگاهها اسلامى باشد. درسها، هرچه که مىخواهد باشد؛ استاد، هر کس که مىخواهد باشد؛ اما روابط، باید روابط اسلامى باشد؛ یعنى مدیر و دانشجویان و استادان، اصالت را به اسلام بدهند و رعایت احکام اسلام را بکنند.
ارزشهاى اسلامى در دانشگاه باید مورد مسابقه قرار بگیرد، اسلام در دانشگاه غریب نباشد عمل و تعهد اسلامى یک چیز انگشتنما نباشد، نماز، امانت، صدق گفتار، صفا، برادرى، عمل جهادى، درسخواندن از روى علاقه و صمیمیت، کمک به یکدیگر در فراگیرى، تلاش براى تعمق در معلومات و دانشهاى مختلف رایج باشد.
علم و دانش هم اسلامى و از اسلام است؛ والّا به دانشگاه رفتن و مقدارى از بیتالمال و امکانات مردم را مصرف کردن، و بدون اینکه یک نفر به علم دل بدهد و به فراگیرى اهمیتى بدهد، فقط براى اینکه بتواند سرهمبندى، تکه کاغذى به دست بیاورد و در سایهى آن شغلى بگیرد، تا پولى گیربیاورد - نه اینکه شغلى بگیرد، تا کارى بکند - اینکه اسلامى نیست. دانشجو هم اگر اینطور درس بخواند، اسلامى نیست. استاد هم اگر اینطور درس بدهد، اسلامى نیست. روابط اسلامى در دانشگاه این است؛ والّا جوانان و دختران و پسران ما بحمداللَّه مسلمانند.
دانشجو باید خود را نسبت به مسایل انقلاب مسؤول بداند
نکتهى دیگرى که در دانشگاه ما باید مورد توجه باشد، این است که این قشر جوان بایستى همیشه نسبت به مسایل انقلاب احساس مسؤولیت کند و خودش را از مسایل انقلاب برکنار نداند. انقلاب، امروز چه تکلیفى را به او املا مىکند؟ از او چه مىخواهد؟ او چه نقشى مىتواند در پیشبرد انقلاب داشته باشد؟ وظیفهى او چیست؟ قشر جوان باید از خیل عظیم مردم ما - که بحمداللَّه همیشه در صحنههاى انقلاب حاضرند - جدا نشود و به رشد و آگاهى و باسوادشدن آنان کمک کند. درِ دانشگاه باید به روى مردم باز باشد و دانشجو در محیط دانشگاه محصور نباشد. دانشجو باید با اعضاى خانوادهى خود و با دوستانش، ارتباطات روشنگر داشته باشد و در مسایل کشور و مسایل جامعه سهیم باشد.
امروز درس خواندن حقیقتاً یک فرصت الهى است
امروز دورانى است که دانشگاه و دانشجو و جوان و زن و مرد، از هر قشر و نقطهیى از نقاط کشور، بدون اعتنا به وابستگیهاى فامیلى و شخصى و قومى و منطقهیى و غیره، مىتواند امیدوار باشد که بر عالم شدن، مؤثر شدن، مفید شدن براى کشور و تعیینکننده بودن در جهت حرکت مستقل و آزاد ملت خودش قادر است. این، چیز خیلى مغتنمى است.
امروز درس خواندن، حقیقتاً یک فرصت الهى است. در راه دین، در راه اسلامِ عزتبخش درس بخوانید؛ اسلامى که امروز به ملت ایران، اینطور مکانت برجسته و مقام ممتازى در میان ملتها بخشیده است. مردم ما از قدرتها بیگانهاند، به تشرها و تهدیدهاى ابرقدرتها بىاعتنا هستند و لبخند تمسخر بر لبهایشان نقش مىبندد. اینها، عزت است.
اسلام و انقلاب را باید زنده داشت و در راه آن تلاش کرد
در این میان، آن دولت و ملتى که حق و مصلحت و حرف درست را طبق معیارهاى خود مىسنجد و با شجاعت آن حرف را بر زبان مىآورد، ملت ایران است. این، براى یک کشور و یک ملت، خیلى امتیاز است. این را انقلاب و اسلام به ما داده است. اسلام و انقلاب را باید زنده داشت و در راه آن تلاش کرد و ریشههاى آن را عمیق نمود. براى این کار، مهمترین نقطه، حوزه و دانشگاه است.
طلاب جوان و عزیز و زحمتکش و قانع و مؤمن در حوزههاى علمیه و نیز دانشجویان عزیز، این جوانان، این فرزندان و جگرگوشههاى ملت، این بهترین و پاکترین عناصر جامعهى ما در دانشگاهها، باید در خط اسلام و در جهت عظمت کشور و بلند کردن پرچم اسلام و بیدار کردن ملتهاى عالم و روح بخشیدن به این دنیاى مرده به وسیلهى دستهاى استکبارى، درس بخوانند و کار و تلاش کنند، تا مطمئن بشوند که فرداى ایران اسلامى، به مراتب از امروز بهتر خواهد بود. این، هدف شماست. این، هدف وحدت حوزه و دانشگاه است.
1) کوثر: 1
2) v ر.ک: پاورقى صفحهى