اخبار و رویدادها: زینب علیهاالسلام ، دختر علی علیه السلام (وفات حضرت زینب علیهاالسلام )

زینب علیهاالسلام ، دختر علی علیه السلام (وفات حضرت زینب علیهاالسلام )
جمعه ۲۷ خرداد ۱۳۹۰- ۱۴:۵۵:۱۱

زینب علیهاالسلام ، دختر علی علیه السلام (وفات حضرت زینب علیهاالسلام )

زینب علیهاالسلام ، دختر علی علیه السلام (وفات حضرت زینب علیهاالسلام ) پایان رسالت امشب لب های زینب علیهاالسلام به لبخند وامی شود، بار حُزنش بر زمین می افتد و قامت راست می کند. امشب، غربتِ چادر خ

زینب علیهاالسلام ، دختر علی علیه السلام (وفات حضرت زینب علیهاالسلام )

پایان رسالت

امشب لب های زینب علیهاالسلام به لبخند وامی شود، بار حُزنش بر زمین می افتد و قامت راست می کند. امشب، غربتِ چادر خاکی، صدای شکافتن فرق علی علیه السلام ، سوزش جگر مجتبی علیه السلام و صدای قرآنِ بر سر نیزه را وداع می گوید. امشب رسول خدا صلی الله علیه و آله از زینب علیهاالسلام دعوت می کند، مادر و پدر در انتظارند، برادرانش به استقبال آمده اند؛ چون رسالت زینب علیهاالسلام به پایان رسیده است. چند روزی است دلتنگ دیدار برادرش حسین علیه السلام است، امشب به لقای او نایل می شود.

همراه ولایت

زینب علیهاالسلام بخش مکمل حرکت امام حسین علیه السلام بوده است. اگر خداوند در کنار آدم علیه السلام همسرش حوا، در جوار عیسی علیه السلام مادرش مریم، و در کنار محمّد صلی الله علیه و آله دخترش فاطمه را قرار داد، در کنار حسین علیه السلام نیز خواهرش زینب را نهاد که هر دو از یک ریشه بودند. اگر نقش زینب علیهاالسلام به عنوان شاهدی بزرگ و دیگر شاهدان همراه او در کربلا نبود، هرگز خون شهیدان به بار نمی نشست و البته حکمت آن که امام حسین علیه السلام خانواده اش را در این سفر با خود همراه کرد، جز این نبود. سرهای بریده، آشکارترین گواه اثبات مظلومیت اهل بیت علیهم السلام و خطبه های امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب علیهاالسلام و طعنه به ستمگران اموی و حکومت آنان، بزرگ ترین انقلاب فرهنگی در امت بود.

آزاده واقعی

زینب علیهاالسلام بهترین الگوی زنان مسلمان در پاسداری از حق و تحمل رنج ها در راه وصل محبوب است. امام صادق علیه السلام فرمود: «آزاده در همه حال آزاده است. اگر مصیبتی به او رسد، بر آن مصیبت صبر کند؛ اگر مصیبت ها، پیاپی بر او فرو ریزد، او را نشکند؛ و اگر به اسارت درآید و بر او چیره شود و آسایشش به سختی بدل گردد، چونان یوسف صدّیق بردگی، چیرگی و اسارتش، زیانی به آزادگی اش نمی رساند».

نقش زینب علیهاالسلام در کربل

تاریخ کربلا، هم به دست مرد ساخته شده است و هم به دست زن. امام حسین علیه السلام به همراه قافله سالاری زینب علیهاالسلام نقش مستقیمی در ساختن این تاریخ عظیم دارند. زینب علیهاالسلام از عصر عاشورا تجلی پیدا کرد. وقتی اسیران دشت بلا را سوار بر مرکب از قتلگاه عبور دادند، زینب علیهاالسلام خود را به بدن اباعبداللّه علیه السلام رساند و مجلس عزای امام حسین علیه السلام را برای اولین بار برپا کرد. او آن چنان نالید که اشک دشمن نیز جاری شد؛ ولی در عین حال، از وظایف سنگین خود نیز غافل نشد. امام زین العابدین علیه السلام را تسلیت داد، از او پرستاری کرد و در کوفه وقتی سرها را به استقبالشان آوردند، خطبه ای خواند که همه انگشتانشان را به دهان گرفتند و از خجالت گزیدند. او رسالت خود را نیک به پایان رساند، هم چنان که مردمان با اقتدا به زینب علیهاالسلام ، هر ساله حماسه حسین را زنده می دارند و این ها همه حاصل جهاد زینب کبری علیهاالسلام است.

تربیت شده دست فاطمه علیهاالسلام

زینب کوچک، بر سجاده مادر نشسته، چادر خاکی او را در بغل گرفته، اشک های بی مادری گونه اش را می نوازد. او در انتظار دست مهربانی است تا زخمش را تسکین دهد. زینب این جا منتظر دستی است تا قلب او را آرام سازد، ولی سال ها بعد و در کربلا، با آن که خود زخم خورده دیرین روزگار است، دست نوازشگری می شود بر سر رقیه ها، تا غم بی پدری و بی کسی را تحمل کنند. او تربیت شده دست فاطمه علیهاالسلام و علی علیه السلام است.

دفاع از ولایت

زینب علیهاالسلام در کودکی از مادرش فاطمه علیهاالسلام ، درس دفاع از ولایت آموخته بود. او یاد گرفته بود که باید تا پای جان از امام بر حق دفاع کرد. بر همین اساس بود که حضرت زینب علیهاالسلام ، بارها پس از حادثه عاشورا، جان امام زین العابدین علیه السلام را نجات داد. عصر عاشورا وقتی دشمنان به خیمه ها هجوم بردند، شمر خواست امام سجاد علیه السلام را به شهادت برساند، ولی زینب علیه السلام جلو دوید و فریاد زد: «تا من زنده هستم، نمی گذارم جان او در خطر بیافتد. اگر می خواهید او را بکشید، اول مرا به قتل رسانید». دشمن وقتی چنین رشادتی از او دید، از کشتن امام سجاد علیه السلام صرف نظر کرد و بدین ترتیب، نسل پیامبر صلی الله علیه و آله تا قیامت بر روی زمین باقی ماند.

دلداری امام

امام سجاد علیه السلام می فرماید: من با دیدن صحنه قتلگاه که پدرم کشته و در خون آغشته بود، برادران و عموها و سایر عزیزانم کشته شده بودند و زنان و خواهرانمان را به اسارت می بردند، نزدیک بود جان خود را از دست بدهم. وقتی عمه ام زینب علیهاالسلام وضع مرا مشاهده کرد، فرمود: «ناراحت نباش! به خدا سوگند این پیمانی است که خداوند با جدّ و پدر و عموی تو برقرار کرده است و باید اجرا شود، هم چنان که از جمعیتی هم پیمان گرفته و آنان را فرعون صفتان امت نمی شناسند، در حالی که آنان نزد فرشتگان آسمان ها شناخته شده اند. آن گروه می آیند و این بدن های پاره پاره شده را جمع آوری می کنند و به خاک می سپارند و علامتی نصب می کنند که آن آثار هرگز محو و نابود نمی گردد». و بدین ترتیب عمه ام مرا دلداری داد و به تسکین دردم پرداخت.

معجزه زینبی

حضرت زینب علیهاالسلام خطاب به یزید فرمود: «هر چه می توانی حیله و مکر خود را به کار گیر و سعی خود را بکن و در دشمنی با ما از هیچ کوششی باز نایست، با این همه به خدا قسم نمی توانی یاد ما را از بین ببری و وحی ما را نمی توانی بمیرانی». بعضی از دانشمندان این سخنان را از معجزه های آن حضرت شمرده اند؛ چرا که عزاداری سرور شهیدان علیه السلام هر سال تجدید می شود و آثار آن محو نمی گردد و از خاطره ها نمی رود و مردم در این ایام، بی تاب و بی قرار بر سر و سینه می زنند و عزاداری می کنند.

بذر اسلام

زینب علیهاالسلام در طیّ عمر کوتاه خود پس از واقعه کربلا، در هر نقطه از جهان اسلام بذر نهضت حسینی را کاشت و چشمه هایی خروشان از عواطف پاک را به اهل بیت علیهم السلام به وجود آورد تا آن جا که «یالَثارات الحسین» طنین خاصی در دل مسلمانان ایجاد کرد و با شنیدن این شعار، مردم خود را برای نهضت و شهادت آماده می کنند. «یالثارات الحسین» شعار هر انقلابی شد و این شعار را از آغاز سال 65 هجری در هر کوی و برزن کوفه می شنویم که مردمان به قصد گرفتن انتقام خون سید الشهدا علیه السلام آن را سر می دادند. هدف از این حملات، رسیدن به پیروزی نبود؛ بلکه شهادت برای دفاع از حق بود. انقلاب ها پیاپی می رسیدند و پرچم حسین علیه السلام با خون انقلابی های تاریخ رنگین می شد و در واقع این همان پرچم برافراشته زینب علیهاالسلام بود که هم چنان در زیر آن جان های غیور و با ایمان گرد هم می آید.

فاطمه نینوا

زینب علیهاالسلام کوفه و شام را پشت سر گذاشت، هم چون مادر که برای یاری حق به خانه انصار می رفت. او راهی مدینه شد، چون مادر که از مسجد به خانه و از خانه به مسجد می رفت. در شام خطبه خواند، هم چون مادر که در مسجد النبی صلی الله علیه و آله ایراد خطبه کرد. در اسارت مصیبت های مادر را به یاد داشت و به او آرامش می داد؛ اسارت در حالی که از داغ گرامی ترین مردم می سوخت. او زهرای نینواست، سلام خدا بر او و پدر و مادر مظلومش!

شعر شهادت

شب عاشورا برادر شعر شهادت می خوانْد. زینب علیهاالسلام مشغول پرستاری امام بیمار کربلا بود. ناگاه از جا برخاست و به سوی حسین علیه السلام رفت: «کاش می مردم و چنین روزی را نمی دیدم. اینک مانند زمانی است که مادرم فاطمه علیهاالسلام و پدرم علی علیه السلام و برادرم حسن علیه السلام از دنیا رفتند؛ تو جانشین گذشتگانی». برادر، زینب را به صبر دعوت کرد و فرمود: «اگر صیادْ مرغ رابه حال خود بگذارد، آن مرغ در آشیانه خود آرام می خوابد». زینب علیهاالسلام گفت: «وای بر ما! این سخن دل را بیش تر می سوزاند؛ چرا که چاره ای جز شهادت نمی ماند». آن گاه بر روی زمین افتاد و بی هوش شد. برادر، زینب علیهاالسلام را به هوش آورد و گفت: «خواهرم! صبر داشته باش. جدّم از من بهتر بود و از دنیا رفت. پدر و مادر و برادرم از من بهتر بودند و از دنیا رفتند. همه می روند و جز ذات مقدس خداوند کسی نمی ماند».

تبلیغ زینبی

مقام بلند زینب علیهاالسلام در تبلیغ او بروز کرد. دشمن به خیال آن که شهر به شهر اسیر با خود می برد، خواست تا از منزلت آن ها بکاهد، غافل از آن که خود ناآگاهانه مبلّغ را به نقاط مختلف می برد تا اسلام را زنده کند. زینب علیهاالسلام با ابن زیاد چنان سخن می گوید که دستور قتل او را صادر می کند. ابن زیاد وقتی زینب علیهاالسلام را می بیند مسأله خدا را مطرح می سازد و می گوید: شکر خدا که شما را رسوا کرد. زینب علیهاالسلام دلاورانه پاسخ می دهد: «آن کس که در جبهه نظامی شکست می خورد، رسوا نیست. معیار رسوایی، حقیقت جویی و حقیقت طلبی است. آن که در راه خدا شهید می شود، رسوا نشده است. رسوا آن کسی است که ظلم و ستم می کند. معیار دروغ و راست گفتن، حرف و عمل انسان است. حسین علیه السلام من کشته هم بشود راست گفته، زنده هم بماند راست گفته است، ولی تو کشته هم بشوی دروغگو هستی، زنده هم بمانی دروغگو هستی؛ ای پسر مرجانه».

آخرین ستاره

زینب علیهاالسلام در پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجرت به دنیا آمد. اولین و دومین ستاره آسمانش را در شش سالگی از دست داد و پیامبر و مادر او از باغ رنگارنگ آسمانش چیده شدند. ستاره دیگر آسمانش علی علیه السلام در 35 سالگی زینب علیهاالسلام شربت شهادت نوشید و در 45 سالگی، با ستاره مسموم و تیر خورده اش حسن علیه السلام وداع کرد. در 55 سالگی روشن ترین ستاره دوران عمرش، تمام هستی اش یعنی حسین علیه السلام را از دست داد و یک سال و نیم با ستاره یادگار برادر، امام سجاد علیه السلام زندگی کرد و آخرین ستاره زندگی اش، وجود نازنینش را در 14 رجب سال 62 هجری، پس از 57 سال زندگی، تسلیم پروردگار کرد.

خاموش گشته ایم و فراموش کی شویم؟ بس این قدر که در همه جا گفت و گوی ماست

موحدی بهاءالدین

توفان حوادث

توفان سختی می وزید. گرد و غبار سیاهی در همه جا پراکنده بود. هوا تاریک شد و من از شدت ناراحتی به این طرف و آن طرف پرتاب می شدم، تا این که درخت بزرگی را پیدا کردم. برای حفظ جان محکم به آن آویختم، اما شدت توفان آن قدر زیاد بود که درخت از ریشه درآمد. ناچار به یکی از شاخه های بزرگش چسبیدم. باد آن را قطع کرد. به یکی از شاخه های کوچک آن شاخه بزرگ آویزان شدم. آن هم کنده شد. به دو شاخه دیگر آن شاخه اصلی چسبیدم، آن هم شکست و من سرگردان از خواب پریدم. پیامبر صلی الله علیه و آله گریه کرد و فرمود: «زنیبم! آن درخت تنومند، جدّ توست که طولی نمی کشد توفان مرگ او را از دنیا می برد. آن شاخه بزرگ مادرت فاطمه علیهاالسلام است. آن شاخه ای که به شاخه بزرگ وصل بود، پدرت علی علیه السلام و آن دو شاخه دیگر هم برادرانت حسن و حسین علیهم السلام هستند که به تدریج شاخه های سایه گستر آن ها را توفان اجل از کنارت جدا می کند و تو باید در برابر امواج مصایب مقاومت کنی».

خطبه زینب علیهاالسلام

«پس اشک بریزید که چشم شما از اشک خشک نشود. شما چون کنیزان چاپلوس و دشمنان فریبکار رفتار کردید. این را بدانید که با دست خود بد توشه ای برای جهان دیگر پیش فرستادید؛ زیرا خشم خداوند را برای خود فراهم کردید. شما کاری انجام دادید که بیم آن می رود آسمان ها بشکافد و زمین متلاشی شود». این گوشه ای از خطبه زینب علیهاالسلام در بازار کوفه بود. او با این سخنرانی، تبلیغات دروغینی را افشا کرد که ریختن خون حسین علیه السلام را مباح می دانستند. او شعار «هیهات منّا الذّلة» را تبیین کرد و آن را سنّت اسلامی برشمرد؛ چرا که به وسلیه آن حق زنده می شود. عذاب الاهی را که به دلیل کفران نعمت دامنگیر انسان می شود، بیان نمود و به مردم اعلام خطر کرد. برای آنان بیان نمود که غیر از ذلّت دنیایی، عذاب اخروی نیز در انتظارشان است و باید بکوشند تا با جبران عملی خطاهای خویش، خود را از خطر عذاب مصون دارند.

پیام آور عاشور

زینب علیهاالسلام کسی است که هر گاه به زیارت قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله می رفت، حسن و حسین علیهم السلام از دو طرف او حرکت می کردند و حضرت علیه السلام کسی را می فرستاد تا پیش از آن که او وارد حرم شود، چراغ های حرم را خاموش کنند، مبادا نامحرمی چشمش به زینب علیهاالسلام بیفتد. اما بعد از عاشورا، زینب علیهاالسلام با سر حسین علیه السلام به سفر می رود. پیراهن بر سر می کشد و خطبه می خواند؛ چرا که وظیفه ایجاب می کند مردم را آگاه کند. آن چنان خطبه هایی ایراد می کند که یزید را وادار می سازد ابن زیاد را لعن کند. زینب علیهاالسلام یعنی پیام آور عاشورا، یعنی دختر فاطمه علیهاالسلام .

دعای زینب علیهاالسلام

«ای پناهگاه آن که جز تو پناهی ندارد. ای تکیه گاه آن که جز تو پشتوانه ای نمی شناسد. ای خدایی که سیاهی شب و سپیدی روز و روشنایی خورشید و صدای آرام درخت و آب بر تو سجده می کنند. خدایا! خدایا! خدایا!». این ها، گوشه ای است از دعایی که از زینب علیهاالسلام به یادگار مانده و امواج مصیبتی را که دریای دلش تحمل کرده، بیان می کند و کوه اراده فولادین او را در برابر توفان های کوبنده باز می گوید.

صبر از زبان عجز، ثناخوان زینب است عقل بسیط، واله و حیران زینب است
ایّوب صابر است، ولیکن در این مقام حیرت زده ز صبر فراوان زینب است

صغیر اصفهانی

مدح حضرت زینب علیهاالسلام

زینت آغوش زهرا دخت حیدر زینب است گوشواره عرش را فرخنده خواهر زینب است
عصمت و شرم و حیا و صبر و تسکین و وقار این همه اوصاف، اَلْحق جلوه گر در زینب است
هر زنی را در جهان فخر است از شوهر بلی لیک این جا فخر عبداللّه جعفر زینب است
آن که گفت از جان بلی بهر بلای کربلا از پی ترویج دین تا شام محشر زینب است
آن که از روز ازل کردی اسیری را قبول از پی اثبات دین آن نیک اختر زینت است
آن که از جور و جفای مشرکین یک روز دید داغ نو داماد و عباس دلاور زینب است
آن که چون در قتلگه بالین شاه دین نشست خواست تا جانش رود بیرون ز پیکر زینب است
آن که دید از ظلم خولی رأس شه خاکستری شد تنور سینه اش از غمْ پر آذر زینب است
آن که در بازار کوفه دید چون رأس حسین زد به چوب محمل از سودای غم، سر، زینب است.
پدیدآورنده: سیده راضیه حسینی
12345