اخبار و رویدادها: هفته معلم مبارک باد

هفته معلم مبارک باد
دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۹- ۰۹:۱۷:۳۰

هفته معلم مبارک باد

معلم‏ در بیانات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای فرموده اند: معلم - چه بخواهند، چه نخواهند - رتبه بالا و عالى‏اى دارد و در حساس‏ترین نقطه ایستاده است....

معلم؛ میدان‏دارِ آموزش و پرورش‏
شما به عنوان یک انسان، به عنوان یک مدیر، به عنوان یک رئیس و به عنوان یک دلسوز مى‏خواهید کشورى داشته باشید که افراد آن از لحاظ استعداد، برجسته باشند، از لحاظ اخلاق، پاکیزه باشند، از لحاظ اقدام، شجاع باشند، از لحاظ فکر، داراى تدبیر باشند، افراد این کشور مردمانى مستقل، داراى فکر، داراى ابتکار، داراى روح خلاقیت، پرهیزکار، پاکدامن، نظم‏پذیر، قانون‏پذیر، اهلِ اقدامهاى بزرگ و آرمان‏طلب باشند، مى‏خواهید یک چنین کشور و جامعه‏اى بسازید، نگاه کنید و ببینید جاى تربیت انسانها کجا است؟ از اول ولادت تا وقت مرگ، کدام نقطه و کدام منطقه و محیط، براى تربیت چنین انسانهایى مناسب‏تر از آموزش و پرورش است؟ همین قرنطینه 12 ساله مى‏تواند انسانها را با همین خصوصیاتِ مثبت تربیت کند، یعنى اگر کارخانه آموزش و پرورش خوب کار بکند، در جهت درست کار بکند، همه اجزایش کار بکند، طراحى و مدل‏سازى و مدیریتش خوب کار بکند، بدون تردید یک کشور در هر نقطه‏اى که قرار داشته باشد، بعد از 20 سال، 25 سال به نقطه‏اى مى‏رسد که مردمش داراى این خصوصیات برجسته‏اند؛ این نقش آموزش و پرورش است، این نقش معلمِ آموزش و پرورش است، این را نمى‏شود دستِ کم گرفت. کدام بخش از مجموعه ادارى و آموزشى کشور غیر از آموزش و پرورش، این اهمیت عظیم را دارند که این حجم وسیع از انسانها در بهترین اوقات عمرشان، به صورت مستمر - 12 سال - زیر دست آن‏ها باشند؟ اهمیت آموزش و پرورش، این است. این که ما براى معلم احترام قائلیم و بنده به معناى حقیقى کلمه معلم را تجلیل و تکریم مى‏کنم، تعارف نیست؛ این براى خوشایند زید و عمرو نیست؛ این واقعیت است و مبتنى بر این فلسفه است. معلم - چه بخواهند، چه نخواهند - رتبه بالا و عالى‏اى دارد و در حساس‏ترین نقطه ایستاده است. لذا پرداختن به آموزش و پرورش و اهمیت‏دادن به معلم، یک اصل مهم و درجه اول در نظام اسلامى است.
در مجموعه آموزش و پرورش، البته نیروهاى ستادى هستند، طراحان هستند، فکرسازان هستند، کتاب‏نویسان هستند و همه آن‏ها در این اهمیت و ارزش سهیمند، اما میدان‏دار، معلم است. همه طراحى‏ها و مدل‏سازى‏ها براى این است که معلم بتواند کارش را خوب انجام بدهد. وسط میدان، معلم است، صف مقدم، معلم است، بقیه، کمک‏کننده و پشتیبانى‏کننده و تدارک‏کننده به او هستند تا او بتواند این عنصر و این ماده طبیعى را که در اختیار او قرار داده‏اند - یعنى کودک و نوجوان - با هنرمندى خود، با جهاد خود، با دلسوزى و کاردانى خود به یک ماده با ارزش تبدیل کند و ارزش افزوده او را بالا ببرد. این ارزش افزوده، دیگر قابل مقایسه با ارزش افزوده تولید هیچ مصنوع و هیچ شى‏ء دیگرى نیست، حتى اگر ما از خاک طلا بسازیم، ارزش این از آن بالاتر است، اگر با استخراج معدن، انرژى هسته‏اى به‏وجود بیاوریم، این از آن بالاتر است. شما "انسان " تربیت مى‏کنید و انسان تولید مى‏کنید؛ آن هم انسانى با آن خصوصیات.

تکریم معلم در متون دینى‏
در فرهنگ و آموزشهاى اسلامى ملاحظه کرده‏اید که چه‏قدر به رعایت معلم توصیه شده و شاگرد خودش را در مقابل معلم کوچک مى‏شمارد و نسبت به او کوچکى مى‏کند. این کوچکى مطلوب است، با این‏که مى‏دانید در اسلام هیچ انسانى نباید در مقابل انسان دیگرى، خود را کوچک و تحقیر بکند، اما این از موارد استثنایى است. کوچکى نسبت به والدین هم از موارد استثنایى است. انسان پیش والدین باید خودش را کوچک بکند؛ "و اخفض لهما جناح الذل "؛ خودت را در مقابل پدر و مادرت ذلیل کن، در حالى که انسان مسلمان پیش هیچ‏کس نباید ذلیل بشود، اما پدر و مادر مستثنا هستند، معلم هم همین‏طور است.
در روایات هست که وقتى با معلم حرکت مى‏کنى، اگر شبِ تار است، تو جلوتر از معلم برو تا اگر چاله‏اى در راه وجود دارد، تو بیفتى و معلمت سالم بماند. این، آن روح رفتار تکریم‏آمیز نسبت به معلم را نشان مى‏دهد. اگر این روحیه در جامعه رواج پیدا کند و هر کسى احساس نماید که در مقابل معلمِ خود خاضع است، فضا براى معلمان، فضاى مناسبى خواهد شد و اگر معلمان در جامعه دلخوش بودند، تعلیم رایج خواهد گردید. تکریم، یعنى این.(5)
در روایتى از رسول گرامى اسلام(ص) نقل شده است که فرمود: "ان الله و ملائکته "؛ خدا و فرشتگان، "حتى النملة فى جحرها "؛ حتى مورچگان و خلاصه تمام آفرینش و خلایق، "یصلون على معلم الخیر "؛ بر معلمانِ نیکى درود مى‏فرستند. این، امتیاز بسیار عظیمى است.
در روایتى دیگر از همان بزرگوار است که همه خلایق و فرشتگان و جاندران عالم، براى معلمین استغفار مى‏کنند. معناى این جملات چیست؟ تعلیم و آموزش دادن مگر از نظر اسلام چقدر ارزش دارد؟
وجه تأکید اسلام بر روى مقام معلم‏
این روایات و تأکید اسلام بر روى تعلیم و مقام معلم براى چیست؟ به گمان من براى این است که محیط جامعه اسلامى باید مثل یک مدرسه، محیط تعلیم و تعلم باشد. اصل قضیه این است. همه شما باید احساس کنید که در جامعه اسلامى، در حال تعلم، یعنى یادگرفتن هستید. هر کس در هر مرحله‏اى که هست، مى‏تواند یاد بگیرد. یادگرفتن که حد ندارد، ولو علامه دهر باشد، باید یاد بگیرد. اتفاقا کسانى که معلومات بیشترى دارند و مزه معلومات را چشیده‏اند، بیشتر در فکر یاد گرفتن (هستند). شما کدام عالم را پیدا مى‏کنید که چند جلد کتابْ کنار دستش نباشد و شب و روز و وقت و بى‏وقت، آن‏ها را مطالعه نکند؟ اهل علم، اهل معرفت، اهل دانش و کسانى را که طعم علم چشیده‏اند، نمى‏شود از دانش جدا کرد. مهم این است که در محیط جامعه، احساس مى‏شود کسانى که معلومات کمترى دارند، متأسفانه براى یادگرفتن بى‏رغبتند. این، مسأله خطرناکى است و باید درست به عکس شود، یعنى شما در جامعه چه کارگر باشید، چه کاسب، چه معلم باشید، چه دانشجو، چه مشاغل تولیدى داشته باشید، چه مشاغل خدماتى، چه مرد باشید و چه زن، هر که و در هر سنى هستید، باید در حال تعلم و یادگرفتن باشید. الى ماشاءالله کتاب هست. پس وقتهایى را براى کتاب‏خواندن بگذارید. چقدر وقت ما در رفت و آمدها، در اتوبوسها، در انتظار نشستنها و در این گوشه و آن گوشه به حرف‏زدنهاى بیهوده تلف مى‏شود! این وقتهاى تلف‏شده را اگر روى هم بگذارید، از عمر یک دانشجوى پرکار، بیشتر مى‏شود. اگر این اوقات را به کار بکشیم و از آن‏ها استفاده آموزشى کنیم - در خانه، در محیط کار، در بین راه - ببینید جامعه چه خواهد شد! مهم، داشتن معلومات، انس با کتاب و انس با تعلیم و تعلم است. این، یک طرف قضیه. اما طرف دیگر قضیه این است که همه سعى کنند معلم هم باشند، یعنى چیزى را که مى‏دانند، به دیگران تعلیم دهند. در روایات در باب تعلیم، این معنا زیاد تکرار شده است؛ عالمى که علم خود را کتمان مى‏کند، لعنت شده است! این

 

فقط مخصوص علم دین نیست که البته حساب جداگانه و اهمیت ویژه‏اى دارد. پزشکى که علم خود را کتمان کند و به شاگردانش تعلیم ندهد، مهندسى که علم خود را کتمان کند، کارگر خبره‏اى که تجربه و علم خود را کتمان کند و در انحصار خویش قرار دهد و هر کس دیگر که علم خود را کتمان کند، لعنت شده است، مگر وقتى که ارائه علم و افشاى مطلب علمى به طور عام، مفسده‏اى داشته باشد. به هرحال باید محیط جامعه، محیط تعلیم و تعلم و یادگرفتن و یاددادن شود.
ارزش معلم، به جهت نشان‏دادن ارزش علم است. اگر همه آفرینش به معلم درود مى‏فرستند، براى این است که معلم، علم را در اختیار متعلم مى‏گذارد. این در حقیقت به معناى ارزش‏دادن به معلومات است.

معلم؛ تشکیل‏دهنده هویت نسل جدید
تشکیل هویت نسل جدید، به دست معلم است، یعنى حتى نقشى پررنگ‏تر از نقش خانواده و پدر و مادر. خود شما هم فرزندان مدرسه‏اى دارید و مى‏بینید که گاهى اوقات، فرمایش آقا معلم یا خانم معلم براى بچه، وحى مُنْزَل است. به خانه مى‏آید، کارى را انجام مى‏دهد یا کارى را انجام نمى‏دهد، یا ساعتى مى‏خوابد یا ساعتى ورزش مى‏کند یا کار دیگرى مى‏کند، چون این‏ها را معلم گفته. پدر و مادر که بارها این حرفها را مى‏گویند، تأثیر ندارد، اما حرف معلم تأثیر دارد. در اکثر موارد، حرف معلم بر حرف پدر و مادر در ذهن کودک و نوجوان ترجیح پیدا مى‏کند. این است نقش معلم. اگر ما مى‏خواهیم این هویت، خوب شکل بگیرد، اگر مى‏خواهیم نسلى به‏وجود بیاید که اعتماد به نفس و انضباط اجتماعى داشته باشد، یک نسل مسؤولیت‏پذیر و باعرضه و باکفایت براى کارهاى بزرگ، یک نسل داراى ابتکار، یک نسل مهربان و بدون احساس انتقام‏گیرى در درون خانواده بزرگ جامعه، یک نسل فداکار، یک نسل پرکار، یک نسل کم‏اسراف و دور از اسراف، اگر مى‏خواهیم فرهنگ عمومى جامعه به این سمت حرکت کند، راه و کلیدش آموزش و پرورش است. براى تربیت چنین نسلى، آموزش و پرورش باید مهیا و مناسب باشد.

معلم؛ امانتدار فرزندان ملت‏
(معلمان،) امانتداران فرزندان این ملت در طول سالهاى متمادى (هستند)، کسانى که اولین نگارشهاى نیک یا بد را مى‏توانند بر لوح سفید آماده اذهان ما و کودکان ما بنگارند. شاکله اصلى وجود من و شما را در واقع در کنار تربیت خانوادگى، همین معلمانى که در این دوازده سال با کودکان و فرزندان ما سر و کار دارند، تعیین مى‏کنند و به وجود مى‏آورند.

معلم؛ سازنده انسان‏
معلمان، سازندگان انسانند؛ انسانِ والا، انسان پیشرو، انسان تربیت‏شده، انسان باسواد. در واقع این معلمان هستند که ماده اصلى درجه اول عالم خلقت را که وجود آن براى همه پیشرفتها و تعالى‏ها - چه مادى و چه معنوى - شرط اصلى و محورى است، پرداخت مى‏کنند، به ثمر مى‏رسانند و کارآمد مى‏کنند.

12345